ابن سینا، شاگرد نماز
بو على سینا (370 - 427 ه .ق) پنج ساله بود که پدرش چون از او هوش و ذکاوتى عجیب مشاهده کرد به تعلیم و تربیتش همّت گماشت. و پیش معلم دانشمندى برد تا به وى قرآن و اصول دین بیاموزد. بو على به خواندن علم ادب، و صرف و نحو و لغت... مشغول گشت و هم زمان به حفظ قرآن کریم روى آورد و قبل از ده سالگى به اینکار توفیق یافت و حافظ کل قرآن شد. سپس در نزد اساتید دیگرى به تحصیل ریاضیات پرداخت و حساب، جبر، مقابله، هندسه را فرا گرفت. و در نزد استادى دیگر به تحصیل فقه پرداخت و آن را نیکو فرا گرفت، در نزد استاد ابو عبدالله ناتلى شروع به خواندن فلسفه نمود و بعد از اندکى همانند استادش و بالاتر از او گشت چنان که در حین درس از استاد اشکال مى گرفت و استاد از جواب باز مى ماند و او خود جواب را تشریع مى کرد. تا جائى که اساتید از شرکت در کلاس او را کفایت نمودند و گفتند که خود مطالعه کن و اگر نتوانستى مسائلى را حل نمایى با ما در میان بگذار.
شیخ بو على سینا در این مورد مى نویسد: من بخواندن دروس مشغول بودم و اقسام فلسفه را مجدداً مطالعه مى کردم در تمام این اوقات شبى را تا صبح نخوابیدم در روز هم جز به تحصیل علم به چیزى توجه نداشتم. و به همین طریق پیش مى رفتم تا حقیقت هر مسئله براى من مسلم مى شد و هرگاه من در مسئله اى حیران بودم و یا نمى توانستم قضیه را بفهمم به مسجد پناه مى بردم و نماز مى گذاردم و خالق کل را ستایش مى کردم و معمّاى من حل و مشکل برطرف مى شد. با این شکوه باز در سروده اى گوید: (زندگى ابوعلى سینا، ص 29 و 28.)
دل گر چه در این بادیه بسیار شتافت
یک موى ندانست ولى موى شکافت
اندر دل من هزار خورشید بتافت
آخر به کمال ذره اى راه نیافت
برگرفته از:
نماز خوبان (حکایات و داستانهایى از دانشمندان و فرزانگان)_احمد پور ترکمانى
جهت تعجیل در فرج:
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم